شب های بارونی ... lox-love تو مزرعه بودیم گوساله داشت شیر میخورد از مامانش دوستم گفت داره شیر میخوره؟ پ ن پ داره مامانش و باد میکنه مثل بادکنک بفرسته هوا ========================= داشتم با لپ تاپم کار میکردم بابام اومد گفت کار داری با دستگاه؟ گفتم پ ن پ لپ تاپم داشت گریه میکرد گزاشتمش رو پام آرو بخوابه. گفتم حالا کار داری باهاش؟ گفت پ ن پ خواستم بگم صدای گریش اذیتم میکنه فکر کنم گرسنشه یه چیزی بده آروم بشه!!! ========================= داشتم غذا میخوردم با خواهرم مگس اومد رو غذا گفت بزنم بره؟ پ ن پ براش خورشت بکش زشته مهمون حبیب خداست!! ========================= رفتم داروخونه میگم آقا یه باد بدید میگه باند زخم؟ پ ن پ باند هواپیما بده 2 تا کوچه اونورتر یه هواپیما داره سقوط میکنه!! ========================= تو اوتوبوس بودیم ساعت 3 صبح دوستم یه عطسه کرد کل اوتوبوس بر گست مارو نیگا گرد یه پیرمرده داد زد اای باباااااااااا دوستم گفت با من بود؟ پ ن پ ساعت 3 صبح دلش واسه باباش تنگ شده شما راحت باش بزن عطسه بعدیو با سرعت 60 کیلو بایت دارم فیلم دانلود میکنم دوستم اومده میگه:ADSL داری؟ ========================= گوشیمو سایلنت کردم، رو میز میلرزه ... ========================= به بابام می گم برو تو حموم و نگا کن سوسک نباشه ... ========================= لاک پشته ما رو دیده ، رفته تو لاکش ...دوستم میگه: ترسیده؟ ========================= طرف زنگ زده میگه کجایی؟ میگم تو چمران گیر کردم. میگه بزرگراه چمران؟ ========================= دوستم میگه اگه سه نفر بت با چاقو حمله کنن، فرار میکنی؟ ========================= با دوستم رفتیم بام تهران ... یه یارو تو بانجی جامپینگ داشت بالا پایین میرفت ... پَ نه پَ می خوره زمین هوا میره نمی دونی تا کجا میره ... =========================نظرات شما عزیزان: darya
![]() ساعت10:37---21 تير 1391
salam....che pa na pa haye bahali gozashtiii kheili ghashang budan moafagh bashi
darya
![]() ساعت10:37---21 تير 1391
salam....che pa na pa haye bahali gozashtiii kheili ghashang budan moafagh bashi
سلام وبلاگ زیبای داری مطالبت هم واقعا قشنگه وقت کردی به ماهم سر بزن
سلام خیلی باحال بودن
دمت گرم ![]() ![]() ![]() ![]()
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() |
|||
![]() |